علم روانشناسی

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

حافظه شما فریبنده است

شلبی و استن (نامها تغییر کرده است) در مورد من بر سر یک حادثه در خانه والدینش مقابل من بحث می کردند. شلبی گزارش داد: "ما بعد از اولین قرار ملاقات برای کباب کردن خانواده به آنجا رفتیم." "استن تازه داشت خانواده ام را می شناخت و سرانجام روحیه خود را از دست داد و در مقابل همه شرمنده من شد. این یک فاجعه بود! "

Pexels / Nilov
منبع: Pexels / Nilov
استن گفت: "برادر کوچک او یک انقباض است و او بالا آمد و شورت من را از روی مچ پا پایین کشید." "او فکر می کرد این هیستریک است ، اما من دیوانه شده ام."

شلبی گفت: "بنابراین شما او را آزار دادید." "شما هالک زدید و او را حل کردید و او در نهایت با کبودی روبرو شد و اکنون توسط شما آزاد شده است. پدر و مادرم تعجب می کردند که چه نوع پسری را آورده ام. "

"والدین شما باید درمورد اینکه چه نوجوانی تربیت می کنند تعجب می کردند." استن کوتاه شد "برادر شما یک پانک خرابکار بود ، و من با او مقابله نکردم. من فقط او را تعقیب کردم و او را در یک قفل کوچک قرار دادم. او نیاز داشت که درس خود را بیاموزد ، و صدمه ای ندید ، او فقط چند مورد سر و کله زد. "

"او خونریزی می کرد و گریه می کرد! شما تقریبا او را کشته اید! "

"من به سختی او را لمس کردم ، و او می خندید!"

"همه از آنچه شما انجام دادید شوکه شدند!"

"هیچ کس اهمیتی نداد! آنها فکر کردند که او سزاوار آن است! "

آیا این کار را در روابط خود انجام داده اید؟ همان واقعه را بازگو کرده اید اما نسخه های مختلفی از آن داشته اید؟ آیا از عدم دقت حافظه شریک زندگی خود ناامید شده اید؟ چگونه ممکن است آنها در مورد واقعیت های اساسی اینقدر اشتباه کنند؟ آیا آنها دروغ می گویند یا فقط گیج شده اند؟ آنها احتمالاً فقط همان کاری را انجام می دهند که شما انجام می دهید ، یعنی به یاد آوردن چیزی ناقص. حافظه ویدئویی نیست که هر بار به همان روش تکرار شود. این مانند یک نمایش بداهه است که در آن مضامین و رویدادها با هر اجرا کمی بازسازی می شوند.

پروفسور اولریک نیسر پس از منفجر شدن شاتل فضایی چلنجر در سال 1986 یک آزمایش بداهه را انجام داد. روز بعد از فاجعه ، او از کلاس 106 نفری دانش آموزان خود خواست که وقتی این موضوع را شنیدند در کجای آنها بنویسند. سه سال بعد او همین چیزها را از این دانشجویان پرسید. بیش از 90٪ حساب ها تغییر کرده و تقریباً نیمی از آنها حداقل در دو سوم جزئیات نادرست بوده اند. خاطرات اصلاح شده جایگزین خاطرات زودتر و دقیق تر شده بود ، اما خاطرات جدید هنوز احساس واقعیت می کردند. یکی از دانش آموزان اولین توصیف خود را نشان داد ، سه سال قبل نوشت ، و گفت ، "من می دانم که این دست خط من است ، اما من نمی توانستم آن را بنویسم."

خاطرات با توجه به احساساتی که در آن زمان وجود داشته اند و همچنین با بازیابی حافظه شکل می گیرند. به عنوان مثال ، چگونگی س asksال کسی بر جزئیات یک رویداد تأثیر می گذارد. الیزابت لوفتوس فیلم کوتاهی از یک تصادف اتومبیل را به شرکت کنندگان نشان داد و پس از آن ، از آنها س askedالاتی پرسید ، اما متوجه شد که کلماتی که وی به کار می برد ، بر آنچه حافظان به یاد می آورند تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، او از مردم پرسید که ماشین با برخورد به ماشین دیگر با چه سرعتی حرکت می کند. اما وقتی او کلمه "ضربه" را به "خرد" تغییر داد ، تخمین سرعت بالاتر بود. هنگامی که وی از نسخه "خرد شده" نیز درخواست می کرد ، بیشتر مردم به یاد می آوردند که شیشه شکسته شده است.

مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد

اگر حافظه خدمت کند. . .

اگر یک شریک در حالی که عصبانی است داستانی را به یاد بیاورد ، جزئیات بیشتر منفی خواهد بود. مغزها برای پشتیبانی از نسخه عصبانی خلأهایی را پر می کنند و حافظه در خدمت صاحب آن است. جزئیاتی که مناسب نیستند رها می شوند و سایر موارد برای انسجام و لذت بخش کردن حافظه اضافه می شوند. فقط چند روز طول می کشد تا رویدادی تغییر کند و جزئیات تغییر کند. استن و شلبی ممکن است از زمان استن ماه کباب پز کردن ، خاطرات اولیه مشابه داشته باشند ، اما مشکلات ازدواج فعلی آنها خاطرات را تاریک می کرد. اکنون استن به یاد می آورد که شلبی مغرض و منتقد است و او را به عنوان فردی شدید و خشن به یاد می آورد.

این فیلتر منفی علامت بدی بود. زن و شوهرهایی که وضعیت خوبی ندارند ، جمله هایی از این قبیل را بیان می کنند: "ما خیلی جوان ازدواج کردیم ، در آن زمان من نمی دیدم که چه پسر بچه ای است." یا "او مرا فریب داد تا فکر کنم واقعاً از رابطه جنسی هیجان زده خواهد شد." در یک مطالعه ، محققان با پنجاه و شش زوج مصاحبه کردند ، هیچ یک از آنها قصد طلاق نداشتند. با این حال ، این تیم هفت زوج را که طلاق می گرفتند ، به طور دقیق پیش بینی کردند ، بر اساس روش منفی که در مورد تاریخ خود صحبت کردند. پس از شکست روابط ، همسران متمایل به "بدبینی بازگشت گرایانه" هستند ، جایی که آنها مشکلات را به گونه ای به یاد می آورند که به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است: "این از همان ابتدا محکوم به فنا بود."

عکس این نیز صادق است. وقتی زوجین احساس محبت می کنند سخاوتمندانه چیزها را به یاد می آورند. شرکای راضی تاریخچه خود را با عبارات مثبت توصیف می کنند و از دست اندازها و سو mis تفاهم های قبلی می خندند. وقتی رئیس جمهور کندی ترور شد ، غم و اندوه در ایالات متحده جاری بود. در یک نظرسنجی بعد ، دو سوم پاسخ دهندگان رأی دادن به او را در انتخابات قبلی به خاطر آوردند ، در حالی که فقط نیمی از آنها رأی داده بودند. خاطرات مردم تغییر کرد تا با احساسات مثبتی که از رئیس جمهور شهیدشان احساس می کردند سازگار باشد.

نه تنها خاطرات احساس واقعی می شوند ، بلکه به راحتی اصلاح نمی شوند. وقتی کسی به یک داستان وابسته است ، آن را با اطلاعات مخالف به چالش می کشد

  • ۹۹/۱۲/۱۰
  • amirreza asadi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی