علم روانشناسی

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

بسیاری از افراد براساس لیستی از شرایط ، یا جذب غریزی به انواع خاصی به دنبال شریک می روند. این رویکردها عطر و طعمی را که وقتی ویژگی هایی که می خواهیم با شخصیت خودمان تلفیق کنیم ظاهر نمی شود ، در نظر نمی گیرند. مسابقات مختلف پویایی متفاوتی را ایجاد می کنند که جنبه هایی از خود را تأکید یا مهار می کنند - بر احساس ، وضعیت روحی و هویت ما تأثیر می گذارند. حتی با ویژگی های شخصیتی نسبتاً ثابت مانند اضطراب داشتن ، که با آنها شریک هستیم بر نحوه عملکرد این ویژگی ها تأثیر می گذارد. ویژگی ها و جذابیت های مورد نظر به طور معمول ارتباط کمی با این مسئله دارند که آیا یک مشارکت یک تطابق پایدار ایجاد می کند یا نه ، و در عوض می تواند منجر به نتایج پیش بینی نشده شود. 1. مرا از زندان بیرون کنید زوئی ، 18 ساله ، یک فرد بسیار موفق ، هرگز به اندازه لوگان ، یک شورشی خودجوش خوش تیپ ، غیرمتعارف ، احساس زنده بودن نمی کرد. او همیشه یک "دختر خوب" سازگار بود و انتظارات سختگیرانه مادرش را برآورده می کرد. لوگان وعده آزادی از کنترل را نشان می داد و طرف خاموش و بی باک او را بیرون می آورد. زوئی با او احساس یک هویت عمیق کرد و خودش را به روشی جدید تجربه کرد - گویی که "شخص خودش" شد. این نوع مسابقه ، اغلب "عجله" ، به دلیل نیاز به هیجان ، تحریک و فرار ایجاد می شود. این افراد افرادی را که احساس محدودیت ، کنترل ، خالی یا گرفتار شدن می کنند ، به خود جلب می کند و یک مخرج مشترک در برخی از بحران ها و امور مربوط به میانسالی است. تسلیم شدن در برابر احساسات سرکوب شده می تواند مسموم کننده و اعتیاد آور باشد ، به راحتی می توانید نیازهای آرامتر برای امنیت یا مرزها را فراموش کنید. زوی آزاد شد اما با مصرف و تحریک بیش از حد ، او دیگر مانند گذشته زمینه ساز و سازنده نبود. لوگان نتوانست فضا ، قابل پیش بینی بودن و پشتیبانی مورد اعتماد زوئی را فراهم کند و رشد شخصی او با مانع روبرو شد. بدون احساس معمول عاملیت و استقلال ، زوئی افسرده شد. از قضا ، گرچه مجذوب آزادی شد ، ادغام شدید این مسابقه برخی از ارزش ها و ظرفیت های او را نادیده گرفت و در نهایت پویایی خفقان آور او را با مادرش بازآفرینی کرد. برای آزادی ، زوئی باید ادعای تمام بخشهای خودش را داشته باشد و از خود یک هویت یکپارچه تر بسازد. در اینجا ، او بخشی از "ممنوع" خود را از طریق لوگان هدایت کرد ، و او را هنوز قطبی و ناقص نگه داشت. او در یک مسابقه با کسی کمی عصبی خوب عمل کرد ، اما به اندازه کافی متعادل و مطمئن بود که به او اجازه می داد "شخص خودش" باشد. 2. مواد مخدر تحسین سامانتا ، 28 ساله ، "موفق" و جذاب ، ناامنی را در پشت یک نمای با اعتماد به نفس پنهان کرد. وی که توسط والدین منتقد و نگران وضعیت و تصویر بزرگ شده است ، یاد گرفت که جنبه هایی از خود را که می تواند عدم تأیید باشد ، تقسیم کند. مخفیانه ، او احساس لیاقت و تنهایی می کرد. سامانتا با مردانی با منزلت که بیشتر از او دوستش داشتند دوست داشت. این باعث می شد که او احساس امنیت کند ، و در عین حال مانع از رد شدن ، رها کردن و شرمساری ، پایه ای برای حفظ نمای خود شود. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد ایده آل بودن این توهم داشتن "دست برتر" را به سامانتا داد. اما تحسین تبدیل به تصرفی شد. یا اینکه او در هنگام نیاز به حمایت عاطفی یا آشکار کردن آسیب پذیری از پایه خود کنار گذاشته شد ، زیرا نتوانست تصویر "عالی" خود را حفظ کند. سامانتا برای غلبه بر جذابیت خود برای پویایی خودکامنده ، یاد گرفت: غرایز خودکار گذشته را که او را مجبور به اثبات دوست داشتنی و شایسته بودن خود می کند ، بشناسید. اوایل کارها را واقعی تر کنید: برای شناختن قرارهای او و "بیرون" بودن در برابر ناشناس س questionsال کنید. با احساس او در حین تعاملات و بعد از آن هماهنگ شوید. روندهای شناخته شده را به عنوان "پرچم های قرمز" علامت گذاری کنید. 3. مرا بپوشان ، پوشان رابرت 57 ساله ، دانشمند درخشان ، از نظر عقلی قادر مطلق رشد کرد. از نظر اجتماعی او خودآگاه و مهار بود ، فاقد مهارت های بین فردی و آگاهی عاطفی بود. رابرت با زنی مسلط ازدواج کرد که نیاز به نامرئی بودن اما درخشان بودن او از نظر روش های متناسب با صلاحیت او داشت. ترتیب ناگفته آنها آشنا و ایمن بود و از رابرت در برابر درگیری و قرار گرفتن در معرض محافظت می کرد. اما این الگوی سلطه در تصمیمات شغلی و زندگی که برای او اهمیت داشت سرازیر شد. رابرت که از قدرت شخصی محروم بود ، شروع به کینه ورزیدن کرد. عصبانیت احساس گرفتار شدن و درماندگی ، بیشتر شد. وقتی خشم ترس را فرا گرفت ، او آنقدر نیرومند شد که بتواند آنجا را ترک کند. بعدها ، رابرت با همکاری ازدواج کرد که او را بسیار دوست داشت و او را بسیار مجذوب خود کرد. یک تجربه جدید و هیجان انگیز اما برای علاقه مند شدن به جذابیت او به او احتیاج داشت که از برخی جهات در نقش "مردانه" تر بازی کند. عملا ، این به معنای داشتن "لبه" بود - تعیین موقعیت خود و ایستادن در هنگام لزوم. حتی گاهی کمی مسلط بودن مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد پویایی این مسابقه امنیت را با فشار تشویقی به سمت رشد متعادل کرد. نیاز همسرش منطقه ای از کمبود را ایجاد کرد. اما با پاداش ذاتی به اندازه کافی قدرتمند ، دفاع دفاعی رابرت از رده خارج شد و وی را به توسعه ظرفیت ها و تمرین بخشهایی از خود که نیاز به توسعه داشت ، تحریک کرد.

  • ۹۹/۱۲/۱۲
  • amirreza asadi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی