علم روانشناسی

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

من با خوشحالی از مسیر طبیعت گردی که یکی از مکانهای مورد علاقه من در چند ماه گذشته بود ، پیمودم. اگر در مسیرهای متصل به گرین وی نمی دویدم تا مقداری از انرژی به ظاهر تمام نشدنی خود را بسوزانم ، آن را در امتداد مسیر پیاده روی به خاطر قدردانی با شکوه از عظمت طبیعت ، می کشیدم.

اخیراً به نظر می رسید که همه چیز فقط ... بیشتر است. رنگ ها مانند تفاوت بین تلویزیون استاندارد و کیفیت بالا از جنب و جوش بیشتری برخوردار بودند. اصوات و موسیقی وضوح جدیدی داشتند. انتخاب لباس من با توجه به اینکه کدام وسایل کمترین خشکی و خراش را دارند ، هدایت می شود و من به شدت به سرما حساس می شوم.

من از چمنزار پروانه حفاظت شده و زیستگاه چمن فصل گرم آن دیدن کردم و از کالیدوسکوپ رنگها - از طلاهای پخته شده و زردهای کره ای تا انواع عسلهای غنی و شکلات های متعجب شگفت زده شدم.

هنگامی که من نوجوان بودم ، مصاحبه آن رایس با خون آشام و روایت زیبا و احساسی آن از لوئیس را کشف کردم ، که از دست لستات قدرتمند و جسمی به یک خون آشام تبدیل شده بود. به نظر می رسد رایس یکی از طرفداران کلمه "پیش از طبیعی" است و این دقیقاً همان شیوه ای است که خون آشام هایش دنیای اطراف خود را تجربه می کنند. لوئیز پس از تولد خود به عنوان خون آشام ، چنین می گوید: "انگار فقط برای اولین بار فقط توانسته ام رنگ ها و اشکال را ببینم. من آنقدر با دکمه های کت سیاه Lestat شیفته شده بودم که مدتها به هیچ چیز دیگری نگاه نمی کردم. "

نمی توانم کمک کنم اما نمی توانم تصاویر را روی تلفن خود بگیرم. عکس ها البته عدالت را رعایت نکردند ، اما شما هنوز هم می توانستید رنگی از رنگین کمان رنگ ها و بازی ظریف نور در میان تیغه های بلند چمن را درک کنید.

من اکنون به آن عکس ها نگاه می کنم و آنها مجموعه ای از تصاویر یک مزرعه قهوه ای هستند.

 

جنبه گزارش نشده از اختلال دو قطبی


در یک مطالعه در سال 2017 در مجله روانپزشکی آمریکا ، دکتر گوردون پارکر و همکارانش تخمین زده اند که 82٪ از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در یک دوره هیپومانیک / شیدایی دچار تغییر در یک یا چند حس اصلی خود می شوند. تغییرات حسی در طول یک دوره افسردگی دو قطبی نیز بسیار شایع است ، که در حدود 65٪ از افراد دو قطبی رخ می دهد.

محققان متذکر شدند که ، با توجه به شایع بودن این پدیده ، عجیب است که در ادبیات تحقیقات دو قطبی موارد بیشتری در مورد آن گزارش نشده است. آنها در ادامه به نظریه پردازی پرداختند:

از آنجا که بیماران بندرت در مورد چنین برداشتهایی داوطلبانه اظهارنظر می کنند ، آیا این نگرانی دارند که گزارش دادن آنها به عنوان اثبات روان پریشی مورد قضاوت قرار گیرد (و آیا واقعاً این اتفاق می افتد؟) ، یا آیا آنها فقط آنها را به عنوان همبسته وضعیت خلقی خود می دانند؟

من به عنوان کسی که دو قطبی دارم ، می توانم به اولی بگویم "بله". یادم می آید که در اتاق های غربالگری پزشکی نشسته بودم و به س intakeالات مربوط به مصرف غذا پاسخ می دادم و فکر می کردم که از ترس اینکه برچسب روانپریشی یا حتی اسکیزوفرنیک نشسته باشم ، باید درمورد آنچه که فکر می کنم و احساس می کنم اشتراک بگذارم.

محققان توضیح دادند که چگونه ، در میان آن افراد دو قطبی که در حین حالت های هیپومانیک / شیدایی تغییر حسی را تجربه کرده اند ، اکثریت قریب به اتفاق حواس افزایش یافته را گزارش کرده اند.

رنگها روشن تر و سرزنده تر و دید تیزتر بود. به نظر می رسید که شنوایی تقویت بیشتر ، وضوح بهتر یا توانایی بهتری برای شنیدن صداهای زیرآستانه دارد. برای بویایی از اصطلاحاتی مانند "شدید تر" ، "واضح تر" ، "قوی تر" و "تیزتر" استفاده می شود. طعم و مزه به عنوان قوی تر یا افزایش یافته توصیف شد. لمس تمایل به افزایش حساسیت یا افزایش حساسیت دارد ، از جمله برخی از آنها که گزارش کرده اند نمی توانند لباس های "خارش دار" بپوشند.

 

  • amirreza asadi
  • ۰
  • ۰

جنبه طلاق

بدون شک در این باره - طلاق می تواند برای کودکان ویرانگر باشد ، و این یک نمونه مخدوش از یک رابطه سالم است. اما بسیاری از فرزندان طلاق نه تنها به خوبی با فروپاشی خانواده سازگار می شوند ، بلکه در پی آنها روابط پررونقی را ایجاد می کنند. من با 28 دانشجوی دانشگاه مصاحبه کردم تا ببینم طلاق والدین آنها چگونه زندگی عاشقانه آنها را تحت تأثیر قرار می دهد ، و متوجه شدم که آنها به همان اندازه به سه گروه تقسیم شده اند: "مدل سازها" تمایل به کپی کردن رفتارهای ناکارآمد آنها در ازدواج والدین خود دارند ، که باعث ایجاد تعارض در روابط خودشان می شود ."مبارزان" در مورد اعتماد به دیگران محتاط بودند و در مورد انتظارات از یک شریک مطمئن نبودند. اما گروه دیگری از دانش آموزان ، "آشتی کنندگان" فعالانه تلاش می کردند تا از مشکلات والدین خود بیاموزند و بنابراین روابط بعدی موفقیت آمیزتری داشتند. دانش آموزان گروه به نوع ارتباطی که با والدین خود داشتند ، پس از طلاق ، بستگی داشتند. مدل سازها نسبتاً خوبی با والدین خود داشتند ، اما بینش محدودی در مورد مشکلات والدین خود نداشتند. مبارزان پس از جدایی از والدین خود فاصله گرفتند و از حمایت عاطفی اندک و پیام های مبهم از آنها برخوردار شدند.در نتیجه ، آنها از اینکه می توانند در زندگی عاشقانه خود چه رفتارهایی را تقلید کنند ، مطمئن نبودند. با این حال ، آشتی کنندگان با والدین خود که احتمال ازدواج مجدد مجدد آنها نیز بیشتر است ، نزدیک بودند. این مثال مثبت باعث آشتی جویان در مورد زندگی عاشقانه آنها شده و به آنها کمک می کند تا با شرکای عاشقانه ارتباط برقرار کنند. طلاق می تواند توانایی بچه ها در برقراری روابط موفق را تقویت کند ، اما تنها در صورتی که والدین آنها در طول این مصیبت - و بعد از آن - حمایت کنند. والدین باید معضلات زناشویی خود را برای فرزندان خود توضیح دهند تا آنها را از مشکلات دیگری که ممکن است تکرار کنند آگاه کنند. در پایان ، ارتباط خوب می تواند از تکرار تاریخ عاشقانه جلوگیری کند.برای جلوگیری از طلاق میتوانید از مشاوره طلاق استفاده کنید.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

  • amirreza asadi